3 پایگاه اطلاع رسانی مباشر 4 |
راهکارهای عملی برای توسعه حجاب وعفاف
در فرهنگ اسلام، محور اصلاحات، فرهنگ سازی است. لذا با فعالیتهای آموزشی، فرهنگی و تبلیغی میتوان فضای اجتماعی جامعه را به سمتی هدایت کرد که افراد به صورت طبیعی و خودجوش به رعایت عفاف و حجاب رغبت نمایند. بدین ترتیب، اقدامات بازدارنده باید در حد ضرورت، نقش تکمیلی خود را ایفا نماید. در برخورد با پدیده بدحجابی باید مشکل فرهنگی و سیاسی آن را از هم تمایز ساخته و متناسب با خاستگاههای آن به برخوردی سنجیده و برنامهریزی شده پرداخت. نکته اساسی این که وقتی اکثریت جامعه گرفتار یک ناهنجاری است مقابله با اکثریت نتیجه بخش نخواهد بود، مگر این که با موارد مستهجن که عموم مردم آن را زشت میشمارند، برخورد شود و در دراز مدت با بستر سازی فرهنگی، این ناهنجاری گسترده را به سطح محدودی تقلیل داد، در این صورت دایره اقدامات متوجه افرادی است که در اقلیت قرار گرفتهاند.
اما راهکارهای پیشنهادی که در توسعه حجاب میتوانند نقش جدی ایفا نمایند، بدین قرار است: [9]
1. احیای فرهنگ اسلامی
پیاده کردن آموزههای دینی و عینی نمودن دستورالعملهای شریعت، وظیفه آحاد جامعه است. اما در این میان سازمانهای فرهنگی حکومت دینی، وظیفهای مضاعف به دوش میکشند و باید خط مشی کلی جامعه را بر اجتناب از رذایل اخلاقی، ترغیب جوانان به ازدواج و رواج سادهزیستی بنا نهند. بی توجهی نسبت به کار آمدی دین در عرصههای مختلف اجتماعی، جوان را به سمت بی هویتی و پرداختن به ضد ارزشها سوق میدهد. وقتی پویایی دین در عرصه حیات بشری کم رنگ شود، بدینی است دختران و پسران، ابزار وجود و اثبات شخصیت خویش را در مظاهر غیر دینی مانند خود آرایی و مدگرایی جست و جو نمایند. عدم اهتمام به تقویت باورهای دینی و ارزشهای اخلاقی سبب میشود نسل جوان نسبت به ارزشها بیگانه گشته و نسبت به اعتقادات دینی خود احساس حقارت نماید و بنبست فکری در این باب، خودباختگی به فرهنگ غرب را در پیدارد. زن مؤمن باید به آنچه اسلام به عنوان ارزش بدان مینگرد باور داشته باشد و بداند که شخصیت و عظمت او در گرو روح بلند، اندیشه والا و جان پیراسته از آلودگی است که او را به روشی انسانی و مشی اسلامی فرا میخواند و بداند تن آرایه بسته و ظاهر فریبنده هرگز نمایانگر شخصیت او نیست.
2. اصلاح نگرشهای فرهنگی در مسئولین و برنامهریزان
تحلیل صحیح، برنامهریزی و سیاست گذاری درست آن گاه میسر میشود که از جزئی نگری و بریده نمودنِ پیکره شریعت پرهیز شود و اجزاء و عناصر مجموعه دین در ارتباط با یکدیگر لحاظ شوند. اما واقعیت این است که گاهی برنامهریزان به جای آسیبشناسی و پرداختن به معضلات اساسی جامعه، به انجام عملیات قطعی پرداخته و به اتخاذ برنامههای موقتی رو میآورند. این شیوه، آسیبهای جدی بر جامعه تحلیل میکند. آگاهی مجریان و توجه آنان به معضلات اخلاقی جامعه، اختصاص اعتبار مناسب و نیروی انسانی کارآمد و سوق دادن جامعه به سمت اصلاحات میتواند گام مؤثری در رفع مشکلات فرهنگی جامعه باشد. بدیهی است برنامههای آموزشی و تشویق بانوان به فراگیری و اهتمام نسبت به مسائل مربوط به خویش، تا حدودی میتواند در رفع این معضل مفید و مؤثر باشد.
3. هماهنگی کلیه نهادهای فرهنگی اجتماعی
در توسعه فرهنگ حجاب، بایستی میان نهادهای دولتی و غیردولتی و نیز میان فعالیتهای فرهنگی، ارشادی و اجرایی هماهنگی و هم سویی وجود داشته باشد. سازمان هایی همچون آموزش و پرورش، صدا و سیما، آموزش عالی، وزارت بهداشت و درمان هم چنین ارگان ها و نهادهای فرهنگی می توانند در زمینه ترویج فرهنگ حجاب و عفاف تاثیرگذار باشند. ناآگاهی و غفلت یکی از عوامل گرایش دختران به بدحجابی است، همچنین عدم برخورد تعریف شده با افراد متخلف، گرایش دختران را به بدحجابی افزایش می دهد.باید برنامهها و اقدامات به عمل آمده به صورت پیگیر تحت نظارت و اشراف نهادهای ذیربط قرار گیرد. جهت تحقق این مهم باید تمامی متولیان و دست اندرکاران از آگاهی لازم و حساسیت کافی نسبت به این موضوع برخوردار باشند تا زمینه گسترش عفاف و حجاب فراهم شود.
4. اصلاح عملکرد رسانهها
همان طور که ترویج فرهنگ غلط نیاز به مرور زمان دارد، فرهنگ صحیح و مقابله با فرهنگ غلط نیز، نیاز به جریان سازی صحیح و بسترسازی مناسب داردبیتردید رسانههای تصویری در تغییر هنجارها و ارزشها نقش مؤثری دارند بهویژه برنامههایی که با مخاطب ارتباط بیشتری برقرار نمایند. گاهی برنامههای تبلیغی و فرهنگی، زمینه تحقیر زنان و تضعیف موقعیت آنان را فراهم نموده است. از این رو، مناسب است با اجتناب از عرضه برنامههایی که زنان را به سوی جلوهگری سوق میدهد هم چنین با پرهیز از نمایش زنان در فیلمها و سریالها و... به عنوان انسانهایی کم بهره از معرفت، احساسی و فاقد هویت، بر جایگاه و هویت واقعی آنان تأکید نموده و زمینههای تعالی آنها را فراهم سازند. رعایت وقار و متانت و حفظ پوشش که ضامن مصونیت اخلاقی و روانی زن به هنگام حضور در عرصههای مختلف اجتماعی است، بعضاً در میان هنرپیشگان مورد بی مهری قرار گرفته و حجاب سنتی و اصیل تحقیر شده است. ریشه چنین نگرش را باید در عدم آگاهی و یا ضعف اعتقادی برخی دست اندرکاران رسانهای دانست.
به نظر میرسد نهادهای فرهنگی باید بیش از پیش به تربیت هنرمندان و هنرپیشگان متعهد به مبانی اعتقادی بپردازند تا حفظ ارزشهای دینی نه به عنوان تحمیل قانونی، بلکه به عنوان باورهای قلبی و تمایلاتی خود جوش متجلی شود. زن به عنوان موجودی خلاق، برخوردار از ظرافتهای شخصیتی و دارنده بسیاری از کمالات و استعدادها در رسانه باید خصوصیات مثبت او به عنوان یک مادر، همسر و کسی که نقشهای برجسته را عهدهدار است، معرفی شود و از شخصیتپردازیهای ناصحیح که زن را ظلمپذیر و ضعیف و یا در نقشی تصنعی و دور از واقعیت نمایش میدهد، پرهیز کند. رسانه در این جهت میتواند ارائه طریق نماید، ترتیب و تنظیم برنامههای آموزشی (با تأکید بر آموزههای دینی) آن هم در اوقاتی که نوعاً خانمها امکان بهره برداری از آن را دارند و ساعاتی که از اشتغالات بیرون و احیاناً داخل منزل فارغ شده، از بهترین زمان ارائه برنامه است.
5. الگوسازی درجامعه واصلاح آن
انسان پیوسته در این اندیشه است که ارزشهایی را که باور دارد در چهره ای مجسم بنگرد و خود را همانند آن الگو بسازد مسأله الگو در اخلاق اسلامی و روانشناسی نیز جایگاه مهمی دارد. از این رو، قرآن کریم در شرایطی که زن هیچ گونه ارزش انسانی و اجتماعی نداشت زنانی شایسته چون آسیه همسر فرعون و حضرت مریم (س) را معرفی و از آنان تجلیل نموده است. حضرت زهرا (س) را کوثر دانسته، به عنوان الگو و اسوه معرفی کرده و بدین ترتیب، لیاقت و شایستگی زن را در رسیدن به کمالات معنوی به اثبات رسانیده است. و الگو بودن زنان صالح و وارسته را برای همگان اعم از زن و مرد تبیین نموده است. با توجه به این که الگوها در ساختار روحی و رفتاری انسان نقش مؤثری دارند، یکی از تأسفهای جدی عصر حاضر این است که زن مسلمان آن چنان که شایسته و بایسته است با چهرههای بلند تاریخ اسلام آشنا نیست. زندگانی حضرت زهرا (س) و فرزند برومندش، پیام آور عاشورا، حضرت زینب (س) و دیگر چهرههای والای تاریخ گذشته و معاصر باید برای زن مؤمن نشان داده شود تا بنگرد چه سان با حفظ هویت و شخصیت و وقار و متانت میتواند در جامعه حضور پیدا کرده و ایفای نقش نماید. توصیه امام صادق (ع) تأمل برانگیز و قابل توجه است: به زنان دوستی آل علی (ع) را الهام کنید.
6. اصلاح روشهای
سلیقهای عمل کردن و تأکید و تکیه بر آداب و عادات غیر اصیل، نقش مهمی در جهت بدبین کردن مردم نسبت به حجاب ایفا نموده است. تصویری که از زن در جوامع اسلامی عرضه میشود و نحوه نگرش و برخورد زن، همه گویای این مطلب است که التقاط و انحرافی صورت گرفته است. به این معنا که برخی از احکام دینی با آداب و سنت ناصواب که بعضی ریشه در جاهلیت نخستین دارد، در آمیخته است و مسلمانان باید به عنوان مالکان برترین میراث دینی فهم دینی را از رسوبات فرهنگیهای جاهلی و سنتهای غلط بپیرایند. بدین ترتیب یکی از واقعیتهای تلخ جوامع اسلامی، دیدگاههای افراطی و گرایشهای نادرستی است که به عنوان مذهب و عرف اسلامی درباره مسائل زنان رواج داشته است، تبیین ناهنجاریها و اثرات سوئی که بر این نگرش مترتب است، به سادگی امکانپذیر نمیباشد چرا که بسیاری از مصادیق این مسأله به عنوان ارزش تلقی میشود.
7. توجه به امیال وهدایت صحیح آن
شاید بتوان گفت که خودآرایی و تزیّن در زن، امری طبیعی است. در فرهنگ اسلام، تمایلات و غرایز انسانی به هیچ وجه منفی تلقی نمیشود و سعی بر آن است که با شیوه صحیح نگرش به تمایلات و ارضا مشروع آن، انسان را در جهت تکامل سرعت بخشد. در این راستا، به زن توصیه میکند غریزه خودآرایی را جهت دهد و آن را به محارم به ویژه همسر خویش اختصاص دهد. هدایت و جهتدهی این غریزه آن قدر مهم است که اگر در موقع مناسب خود انجام نگیرد، جامعه را گرفتار کجروی و ابتذال خواهد کرد. جلوهگری زن و صرف انرژی و توان او در جهت جلب رضایت و توجه مردان یکی از نمودهای این ابتذال است، که نهایتاً زبونی و حقارت قشر زن را در پی دارد چرا که محیط اشتغال را به محیطی همراه با تبرج تبدیل میکند و بخشی از نیاز مرد را در محیط اجتماعی اشباع مینماید و بازیچه مردان هوسباز میشود.
8. تقویت مرزهای زنانگی و مردانگی
تفاوتهای تکوینی زن و مرد، مطلبی انکارناپذیر است و خداوند حکیم با احاطه بر این تفاوتها برای هر یک از دو صنف، وظایف و مسئولیتهایی مقرر فرموده تا نظام هستی به نحو احسن اداره شود. از این رو در آیه 32 سوره نساء تفاوتهای موجود بین زن و مرد را مطابق حق و عدالت میداند. پس آرزوی تغییر آنها یک نوع مخالفت با مشیت پروردگار تلقی میشود: (ولا تتمنّوا ما فضّل الله بعضکم علی بعض... )
بدین ترتیب، پذیرش مرزها و تفاوتهای جنسیتی میان زن و مرد که ریشه در نظام خلقت آن دو دارد، امری کاملاً منطقی و عقلانی است. اما تبعیضها، بی عدالتیها و بی توجهی به خواستهها و آزادیهای مشروع زنان که ناشی از برداشتهای ناصحیح از اسلام میباشد و ریشه در اندیشههای خرافی و مردسالارانه دارد امر را بر بسیاری از مردم مشتبه ساخته و عموماً این نحوه نگرش و برخورد را در مبانی و معارف دینی و اعتقادی جست و جو میکنند. این همه، مسئولیت دست اندرکاران فرهنگ و هنر را سنگینتر کرده که در جهت تصحیح و پالایش افکار عمومی جامعه تلاش کنند و مرز میان تعصبات و ارزشهای دینی را بازشناسی و تفکیک نمایند.
¤ نویسنده: موسی مباشری